زندگی نامه بزرگان
هر شسکت پلی است برای پیروزی این را میتوان از زندگی نامه خیلی از بزرگان متوجه شد که موفقیت به راحتی قابل دسترس نیست و برای بدست اوردن ان باید تلاش کرد و با ی شکست یا کمی سختی از هدف خود دست نکشید زندگی نامه هر یک از بزرگان درس های مختلف و جالبی به ما میدهد که با الگو قرار دادن انها میتوانیم خود را به موفیقت نزدیکتر کنیم مثلا اگر استیو جابز قرار بود با اولین شکست از تلاش و پشتکار دست بکشد هیچگاه به جایگاه کنونی نمیرسید او در سال ۱۹۵۵ تنها پس از یک ترم تحصیل در دانشگاه reed اخراج شد ولی از تلاش دست نکشید و مدتی بعد در شرکت اتاری مشغول به کار شد و بعد در سال ۱۹۷۶ با همکاری دوست قدیمی اش وزنیاک شرکت اپل را در گاراژ خانه اشان تاسیس کرد ک موفق هم بودند در سال ۱۹۸۱ پروژه مکینتاش اپل را ایجاد کرد ولی فقط موفقیتش به چند ماه اول عرضه محدود بود به دلیل عدم موفقیت او تمام اختیارات اجرایی را از جابز گرفتند و این یک شکست دیگر برای جابز تلقی میشد ولی او باز دست از تلاش نکشید و با پشتکاری که داشت ب موفیقت های چشمگیری رسید که میتوان به همکاری او با شرکت دیزنی برای ساخت انیمیشن داستان اسباب بازی ها ک دارایی او را یکو نیم میلیارد دلار رساندو ایپاد و ایفون اشاره کرد ولی داستان بعضی دیگر از بزرگان کمی متفاوت است مثلا بیل گیتس در خانواده ای نسبتا مرفه بدنیا امد که رابطه گرم و صمیمی با هم داشتند و اکثرا دستشان در کار خیر بود بیل عشق عجیبی ب مطالعه داشت و در مدرسه نمره های خوبی میگرفت ولی به نظر افسرده و بی رغبت بود و از این نظر خانواده ی او خیلی نگران بیل بودندک نکند در جامعه جا نیافتد بنابراین او را در مدرسه ی خصوصی لیک ساید ثبت نام کردند و اینطور شد ک سرنوشت بیل گیتس تغییر کرد و با پاول الن دوست شد و دو نفری زمان زیادی را به برنامه نویسی میپرداختند و سرانجام در سال ۱۹۷۰ کسب و کاری راه انداختند که برای انها ۲۰هزار دلار سود داشت بعد از اتمام متوسطه بیل با نمره ی بالایی ک داشت به راحتی وارد هاروارد شد اما بیشتر وقتش را پای کامپیوتر بود و با بی رغبتی واحد هارا پاس میکرد بیل در سال ۱۹۷۴ به شرکت هانی ول پیوست در زمان هانی ول متوجه به کامپیوتر ۸۸۰۰altair شدند که محصول شرکت MITS بود که با پیشنهاد بیل با ان شرکت تماس گرفتند و ادعا کردند در حال کار روی برنامه ای هستند که با تراشه ی انها اجرا میشود که سر انجام مایکروسافت را بنا کردند که میشود به عنوان اولین موفقیتشان از ان یاد کرد خیزش مایکروسافت از انجا شروع شد که همکاری خود را با IMB شروع کرد در سال ۱۹۸۱ اپل به مایکروسافت پیشنهاد همکاری داد در همین راستا مایکروسافت به توسعه ی ویندوز رسید بیل گیتس مایکروسافت را سهامی عام کرد وارد بورس شد که ظرف یک سال با رشد خیره کننده کنتور سرمایه‌ای رقم ۱۰۱ میلیارد دلار را تجربه کرد یکی از خصوصیات خوب بیل گیتس رقابتی بودن او بود که با این همه سرمایه باز به دنبال پیشرفت استعداد مارت زاگرب که با استفاده از ATARI BASIC یک برنامه پیام رسان آن هم در حالی که فقط ۱۲ سال سن داشت کشف شده همچنین برنامه‌های دیگری در ادامه تحصیل خود ساخت که مورد توجه دیگر دانشجویان قرار گرفت ولی از نقطه اوج زندگی او میتوان به راه‌اندازی فیسبوک اشاره کرد ساندرا پیچای خانواده نسبتاً ضعیف از لحاظ مالی داشت ولی این دلیل نمی شد که از استعداد هایش استفاده نکند اولین استعداد او در حفظ کردن اعداد وقتی که تمام شماره هایی که با دستگاه تلفن گرفته شده بود کشف شد او نیز در زمینه ورزشی یعنی در بازی کریکت مستعد بود بود در دوران دبیرستان بورسیه گرفت و به استنفورد رفت بعد از گرفتن لیسانس برای گذراندن دوره MBA اموزشکده وردن در دانشگاه پنسیلوانیا رفع اوج موفقیت او زمانی بود که شرکت گوگل رفت و بعد از معرفی گوگل کروم یکی از چهره‌های شرکت گوگل شد لری پیچ راه پدر و مادر خود را ادامه داد و مقاطع لیسانس و فوق لیسانس را به تحصیل در رشته مهندسی رایانه پرداخت اولین جرقه‌ای ایده ی بزرگش در بعد از اتمام دوران لیسانس و در دانشگاه آکسفورد بود بعد از ورود به دوره دکترا باید موضوع رساله خود را تعیین میکرد و اینجا بود ک ایده ی پیوند دادن صفحات وب و دسترسی به آنها از طریق یک مرجع به ذهنش رسید و این چنین علمش ان را ب ثروت رساند استیو وزنیاک مغز فنی شرکت اپل بود این دو استیو صنعت کامپیوتر را متحول کردند و این دستگاه را به منزل مردم آوردند استیل زمانی که متوجه شد ماشین حساب هم به نوعی کامپیوتر است تصمیم گرفته از قطعات کوچک آن به نام ریزپردازنده در پژوهشهایش استفاده کند زمانی که متوجه شد این تراشه ها چقدر ارزان هستند ایده کامپیوتر شخصی به ذهنش رسید اپل I هم از همین خرده ریزها درست شد با دوست خود یعنی استیو جابز به قله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی می کرد و سرانجام به خاطر اختلاف سلیقه از اپل جدا شد ولی هنوز سهامدار ان محسوب می شود جان مک آفی زندگی جان پر از فراز و نشیب از خود در اوج جنگ جهانی دوم به دنیا آمد و پدرش را که اعتیاد بر الکل داشت بر اثر خودکشی آن هم زمانی که جان فقط ۱۵ سال سن داشت از دست داد در دهه ۶۰ در شرکت مشغول به کار شد که دستگاه های پای کارت استفاده می کرد همون که مقدمات پردازش و رایانه را یاد گرفت این شد که مسیر زندگی جان به کلی تغییر پیدا کرده دوباره شغل خود را عوض کرد زیرا تشنه موفقیت بود و همش دنبال بهتر شدن از قبل در لاک حصید نسخه از یک ویروس رایانه‌ای به دستش رسید و نظرش را جلب کرد بی درنگ شروع به توسعه نرم‌افزاری برای مقابله با آن کرد و اینگونه آن آنتی ویروس مک افی در سال ۱۹۸۷ شکل گرفت و شرکت خود را راه اندازی کرد لی جون دو دانش‌آموز و دانشجوی زرنگی بود و توانست دو ساله مدرک لیسانس خود را بگیرد بعد دو سال باقیمانده دانشگاه بهترین استفاده را کرد و به برنامه نویسی رایانه مشغول شد و در این مدت با کسانی آشنا شد که همگی بعدا برترین مدیران چین بودند او به عنوان مهندس درکینگ سافت مشغول به کار شد و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و به ریاست کینگ سافت رسید بعد از مدتی از این سمت هم استفاده شد و چندین کشید که ریاست هیئت مدیره UCWEB را بر عهده گرفت و در نهایت شرکت شیائومی را تاسیس کرد و طولی نکشید که به یک میلیاردر تبدیل شد مریسا مایز پدربزرگ مریسا در کودکی به فلج اطفال مبتلا بود اما این باعث نشد مریسا از مسیر پیشرفت دور شود مریسا دختر خجالتی بود و به همین دلیل با روشهای مختلف سعی در بالا بردن اعتماد به نفس خود داشت درس مریسا فوق‌العاده بود طوری که بعد از تمام کردن درس ۶ فرماندار ویسکانسین را به عنوان یکی از دو دانش آموز برتر به اردوی علمی فرستاد بعد از آن دوران موفقی هم در دانشگاه سپری کرد و پیشنهادهای کاری زیادی به او شد که چهاردهم پیشنهاد را موسسان گوگل به او دادند که این سبب شد مریسا بیستمین کارمند گوگل شود او فعالیت های بسیار موفقی اعم از مپس گوگل ارث استریت ویو گوگل نیوز و جیمیل داشت بعد از همه این موفقیت ها و هنوز دنبال پیشرفت بود که سرانجام در سال۲۰۱۲ به عنوان مدیرعامل یاهو انتخاب شد و توانست یاهو را از بحران خارج کرده و جز ۵۰۰ شرکت برتر دنیا کند ادوارد استودن برخلاف بقیه زندگی نامه ها ادوار تحصیلات دانشگاهی رسمی نداشت و حتی دوره دبیرستان هم خارج از رویه عادی و غیر حضوری گذراند ولی به شدت باهوش و در کارش فوق العاده مهارت بالایی داشت و به دلیل بیماری مونونوکلئوز هیچ گاه دیگر ادامه تحصیل نداد ولی در آزمونGED پذیرفته شد و علاقه زیادی به مشرق زمین داشت طوری که در ۲۰ سالگی در فرم استخدامی ارتش مذهبش را بودایی معرفی کرد و هر دو پایش در دوره‌های سخت آموزشی می‌شکند و از خدمت معاف می شود با سابقه حضور در ارتش جذب یک واحد امنیتی تحت نظر تحت نظر سازمان امنیت ملی آمریکا می شود از آنجا که به سازمان اطلاعات آمریکا CIA میپیوندد و در قسمت امنیت فناوری اطلاعات کار می کند با توجه به استعدادش به ژنو سوئیس فرستاده می شود از آنجا بود که نظرش با سازمان امنیت کشور فرق داشت و از آنجا خارج شد و به صورت پیمانکاری از طرف سازمان امنیت ملی به ژاپن رفت تا به وظایف اطلاعاتی بپردازد او در این دوره خود را در چالش بزرگی می دید که آیا باید بر همه این نظارت های سنگین آمریکا چشم پوشاند یا خیر ولی سرانجام تصمیم خود را گرفت و تصمیم به افشاسازی کرد استیون هاوکینگ او دوران مدرسه عملکرد درخشانی نداشت اما علاقه شدیدی به ریاضی به ستاره شناسی و علم داشت ولی از آنجایی که اکسفورد رشته ریاضی نداشت وارد رشته فیزیک شد از حدود سن ۱۸ و ۱۹ سالگی متوجه تغییرات عجیبی در بدن خود شد که سرانجام پدر او در سن ۲۱ سالگی او را به دکتر برد که متوجه بیماری ای ال اس در آن شدند و بدین معنی که به مرور فلج کامل می شود و تا حدود دو سال دیگر میمیرد اما پیش بینی پزشکان آنقدرها هم درست نبود و باعث انگیزه و تلاش بیشتر در هافکینگ شد تلاشی که باعث شد به استیو هاوکینگ مشهور امروزی تبدیل شود او با همکاری راجر ینروز مطالعات خود را روی سیاهچاله‌ها شروع کرد و در نهایت توانستند ثابت کنند که ماده می تواند به شکل تابش از سیاهچاله فرار کند و این باعث سوپر استار شدن هاوکینگ شد و بعد از آن جوایز زیادی موفق به کسب شد از اواسط سال ۷۰ وضعیت جسمانی او بسیار وخیم شد و در سال ۸۵ به کلی قدرت تکلم خود را نیز از دست داد مهندسان برای او دستگاهی ساختند که می توانست با تکان های کوچک دست کلمات را روی یک نمایشگر انتخاب کند و سپس این کلمات از بلندگو دستگاه ادا میشد و از همین طریق سخنرانی ها و مقاله های زیادی داشته است جک دورسی زندگینامه او پر از فراز و نشیب است جک لکنت زبان داشت و همین علت اعتماد به نفس پایین داشت وقتی با دوا دکتر لکنتش خوب نشد به جای فرار از حرف زدن با مردم رو به سخت ترین شکل آن برای درمان خودش آورد یعنی سخنرانی میکرد تا در چندین مسابقه فن‌بیان شرکت کرد تا نهایت بعد از چند شکست توانست درست و لکنت صحبت کند جک در زمینه نرم افزار با استعداد بود در تابستان ۱۹۹۱ به شرکت انتشارات میرا دیجیتال رفت و مدیر تیم برنامه نویسی شد شرکت خدمات مدیریت اتاق کنترل مقصد بعدی او بود که بعد از مدتی به دلیل عدم موفقیت جک بیکار شد و برای گذراندن اوضاع معیشتی خود حتی در دوره های ماساژ درمانی شرکت و مدرک رسمی گرفت کمی بعد موفق شد در شرکت ادیو مشغول به کار شود نقطه اوج زندگی جک است و در همان شرکت توییتر را راه اندازی کرد
